کرانه های اعجاز قرآن

ساخت وبلاگ

در اين مورد نظريه‏هاى متفاوتى از زمان هاى قديم مطرح بوده است. اين نظريه‏ها را مى‏توان در يازده بخش خلاصه كرد. ما آن ها را ذكر و به مهم ترين نكات هر ديدگاه اشاره مى‏كنيم؛ با اين يادآوري كه اگر يك نفر در مورد چند ديدگاه نظر مثبت دارد، نام او را در همه موارد ذكر مى‏كنيم.
اول) فصاحت و بلاغت: يعنى قرآن يك معجزه ادبى است؛ به طورى كه فصيح بودن آن در حد اعلاى فصاحت است و بليغ و رسا بودن آن نيز كامل است؛ به طورى كه هيچ شعر، خطبه و كلام عربى ـ قبل و بعد اسلام ـ به پايه آن نمي رسد [2].
دوم) سبك و نظم خاص قرآن: هر چند قرآن از حروف و كلمات معمولى زبان عرب تشكيل شده است؛ اما نظم خاص و تأليف منحصر به فرد آن در تركيب هاي كلامى اش معجزه است؛ يعنى سبك خاص آن نه شعر و نه نظم است؛ بلكه كلامى ويژه و تقليدناپذير است؛ زيرا خداوند از همه حروف، كلمات و تركيبات آگاهى دارد و بهترين آن ها را انتخاب كرده است؛ ولى ما نه علم كامل الهى را داريم و نه قدرت او را؛ لذا نمى‏توانيم مثل او سخنى بگوييم [3].
سوم) بروز شيرينى و جذبه خاص يا موسيقى خاص قرآن با روحانيت قرآن: تأثير شگرف قرآن در قلوب مردم از همان اوايل بعثت واضح بود؛ به طورى كه مشركان عرب، مردم را از گوش دادن به آن منع مى‏كردند تا جذب كلام الهى نشوند و شيرينى آن را نچشند. از اين مطلب، امروزه گاهى با عنوان «موسيقى قرآن» ياد مى‏شود و برخى از متأخران مصر و ايران به آن تمايل دارند و مى‏گويند: اين جنبه از قرآن معجزه است و ديگران از آوردن كلامى كه چنين تأثيرى داشته باشد، عاجزند [4].
چهارم) بُروز معارف عالى الهى قرآن از يك فرد امّى: وقتى معارف قرآن در زمينه توحيد و صفات خدا با ديگر كتاب هاى آسمانى و سخنان فلاسفه و حكما مقايسه مى‏شود، متوجه مى‏شويم كه قرآن چيز ديگرى است؛ به گونه اي كه عقل‏ها را متحير مى‏نمايد و ديگران از آوردن معارفى مثل آن عاجزند. اين در حالى است كه همه اين معارف توسط يك فرد امّى (بى‏سواد) بيان شده است. گوينده اين سخن آيت الله خويى‏; است (خويي، البيان فى تفسيرالقرآن، المقدمه، ص 91 ـ 43؛ معرفت، التمهيد، ج 4، ص 135).
پنجم) قوانين محكم قرآن: نظام قانون گذارى قرآن چنان متانت و استوارى دارد كه هيچ كس نمي تواند مثل آن را بياورد. انسان‏ها هر قانونى كه مى‏گذارند، اشكال ها و سستى آن پس از چندي آشكار مى‏شود و خود ناچار به تغيير آن مى‏شوند. براى مثال قرآن به نظام عدل و قسط، برادرى و علم دعوت مى‏كند و در جايى كه به آخرت مى‏پردازد، دنيا را هم فراموش نمى‏كند. گوينده اين سخن نيز آيت الله خوئى; است (همو).
ششم) برهان‏هاى عالى قرآن: قرآن كريم وقتى از توحيد، معاد و نبوت ياد مى‏كند، چنان استوار و بر اساس قوانين صحيح فكر (منطق) سخن مى‏گويد كه گويى پيامبر اسلام(ص) ده‏ها سال منطق و فلسفه خوانده است؛ در حالى كه او فردي امّى بود و اين اعجاز قرآن را مى‏رساند؛ چرا كه هيچ فرد امّى نمى‏تواند اين گونه سخن بگويد. شيخ محمد جواد بلاغى صاحب تفسير آلاء الرحمن از قائلان اين سخن است (التمهيد، ج4، ص 133).
هفتم) خبرهاى غيبى از گذشته و آينده: قرآن در موارد متعددى از اقوام گذشته سخن مي گويد كه اثرى از آن ها نمانده بود؛ مثل قوم لوط و عاد و ثمود و... . اكتشافات بعدى باستان شناسان هم اين مسائل را اثبات مى‏كند. قرآن در مواردى هم از مسائل آينده سخن مى‏راند، مثل پيش بينى شكست ايران از روم كه به وقوع پيوست. اين اخبار غيبى است كه بشر عادى از آوردن مثل آن ناتوان است. [5]
هشتم) اسرار خلقت در قرآن (اعجاز علمى): يكى از ابعاد اعجاز قرآن كه در چند قرن اخير ظاهر شد و بسيارى از متخصصان علوم را به شگفتى وا داشت و برخى صاحب نظران علوم قرآن بدان تصريح كردند، گزاره‏هاى قرآن در مورد مسايل علمى (مثل: زوجيت گياهان، حركت خورشيد و زمين) است؛ در حالى كه انسان ها تا قرن‏ها بعد از نزول قرآن، بدان مطالب دسترسى نداشتند يا به نظريه بطلميوسى معتقد بودند كه بر خلاف آن هاست (خويي، البيان في تفسيرالقرآن، ص 91 ـ 43).
تذكر: شايد بتوانيم ديدگاه هفتم و هشتم را زير عنوان «اعجاز علمي قرآن» جمع كنيم. اين مورد را در ادامه مقاله بررسي خواهيم كرد.
نهم) استقامت بيان (نبود اختلاف در قرآن): قرآن طى بيست و سه سال در شرايط مختلف، مانند جنگ، صلح، سفر و... بر پيامبر(ص) نازل شد؛ با اين حال اختلاف و تناقضى در بيانات آن وجود ندارد؛ در حالى كه اگر يك نويسنده طى چند سال مشغول نوشتن باشد؛ گاهى تناقض هايي در ابتدا، انتها يا اثناي مطالب او به چشم مى‏خورد. اين مطلب اعجاز قرآن را مى‏رساند و نشان مي دهد كه هيچ انسانى نمى‏تواند مثل قرآن سخن گويد. از جمله كسانى كه اين نظريه را پذيرفته‏اند آيت الله خويى; است (البيان، ص91ـ43).
شيخ محمد جواد بلاغى نيز قبل از ايشان اين ديدگاه را ارائه كرده است (معرفت، التمهيد، ج4، ص133).
دهم) ايجاد انقلاب اجتماعى: يكي از صاحب نظران مي گويند اعجاز قرآن كريم اين است كه تغييري عظيم و جدّى و انقلابي بزرگ در حيات انسان به وجود آورد كه با قوانين عادى و تجربى بشر در اجتماع و سنن تاريخى سازگار نيست. وي براي نمونه وضع اجتماع اعراب جزيرة العرب را مثال مى‏زند كه قبل از اسلام با تمدن و مدنيت آشنا نبودند؛ ولى كتابى مثل قرآن از آن جا برخاست. هر كتاب آيينه فرهنگ و علم جامعه خويش است؛ اما قرآن كريم بر خلاف قوانين طبيعى و اجتماعى به وجود آمد و توانست جامعه عرب را صاحب فرهنگ و تمدن جديدى كند (حكيم، علوم قرآن، ص130ـ129). ايشان برخى مقالات شهيد صدر را به صورت كامل در متن كتاب آورده است و اين مطلب از آن مقالات است.
يازدهم) صرفه: برخى معتقدند كه اعجاز قرآن از آن جهت است كه خداوند اجازه نمى‏دهد كسى مثل قرآن را بياورد، يعنى قدرت را از مخالفان سلب مى‏كند؛ البته اين نظريه به سه صورت تصوير شده است (معرفت، همان، ج4، ص141).
اول ـ خداوند انگيزه افراد مخالف قرآن را سلب مي كند.
دوم ـ خداوند علوم لازم آن ها را سلب مي كند.
سوم ـ با اين كه قصد مخالفت دارند و قدرت برآوردن مثل قرآن دارند؛ اما خدا جلوى آن ها را به اجبار مى‏گيرد. جواب‏هاى متعددى به اين ديدگاه داده شده است (ر.ك. به: معرفت، همان، ص 152) و اساتيد و صاحب نظران علوم قرآن معمولاً اين ديدگاه را نمى‏پزيرند [6].
دوازدهم) همه اين جهات (مگر صرفه) از اعجاز قرآن است: اين ديدگاه طرف دارانى بين قرآن پژوهان و مفسران داشته است، از جمله علامه طباطبايى; كه معتقد است:
تمام ابعاد قرآن معجزه است؛ ولى اين ابعاد با اختلاف مخاطبان متفاوت است. براى مثال قرآن معجزه ادبى براى اديبان، معجزه سياسى براى اهل سياست، معجزه در حكمت براى حكيمان و... است. بنابر اين نظريه اعجاز قرآن شامل همه افراد، همه زمان ها و همه حالت ها مى‏شود (طباطبايي، همان، ج1، ص67ـ 57؛ معرفت، همان، ج4، ص23 و ص134).
شيخ محمد جواد بلاغى نيز بر آن است كه: براى اعراب و بقيه مردم، ابعاد ديگر اعجاز (مثل اسرار غيبى و...) وجود دارد (معرفت، همان، ج4، ص180).
آيت الله معرفت معتقد است كه اگرچه ظاهر قرآن اين است كه (با توجه به تبحّر مردم عرب صدر اسلام در علوم ادبى) اعجاز قرآن از جنبه فصاحت و بلاغت است؛ اما در دوره‏هاى بعد كه خطاب عمومى شد و همه بشريت را فرا گرفت، تحدّى قرآن هم با همه ابعاد بُروز مي كند و منحصر در فصاحت و بلاغت نمي ماند (همو، ص 23). آيت الله خويى; نيز همه اين ابعاد را نشانه اعجاز قرآن مى‏داند؛ اما آن را منحصر به مخاطبان عرب يا عجم و يا اهل فن و علم خاص نمى‏كند (البيان، ص91 ـ 43).

نتيجه‏

بنابرآن چه گذشت، اعجاز قرآن ابعاد متعددى (مثل: فصاحت، بلاغت، محتوا، اخبار غيبى و...) دارد و جهت تحدّى و مبارزه‏طلبى قرآن همه وجوه اعجاز قرآن (غير از صرفه كه باطل است)مي باشد؛ البته جهات اعجاز قرآن نسبت به مخاطبان مختلف، متفاوت است و قرآن هر كسى را بر اساس تخصص و استعدادش به مبارزه مى‏طلبد؛ هر چند اعجاز قرآن و تحدّى آن شامل همه زمان ها مى‏گردد و همين كه در طول چهارده قرن كسى نتوانسته است مثل قرآن را بياورد، اعجاز قرآن و حقانيت و صداقت پيامبر اسلام(ص) ثابت مى‏شود.


موضوعات مرتبط: مطالب مربوط به کتب درسی، کمک آموزشی، متون جالب علمی - فرهنگی - آموزشی...
ما را در سایت علمی - فرهنگی - آموزشی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ddini19 بازدید : 290 تاريخ : شنبه 23 دی 1396 ساعت: 19:17